در روزهای اخیر اخبار گوناگونی در خصوص برجام به گوش میرسید که آخرین آنها اظهار نظر نماینده روسیه در مذاکرات بود که اعلام کرد به احتمال قوی شاهد حصول توافق در روزهای آینده خواهیم بود.
اما به فاصله چند روز بعد ناگهان روند اخبار تغییر پیدا کرد و گفته شد ظاهرا مذاکرات به بن بست رسیده است . آنچه از آن بعنوان دلیل به بن بست رسیدن مذاکرات نام برده میشود چند موضوع است که مهمترین آنها تحریم های دفتر مقام معظم رهبری و نهادها ، موسسات و شرکت های وابسته به آن است که گویا آمریکا حاضر به لغو کردن آنها نیست ، موضوع دیگر تضمین هایی است که ایران از آمریکا درخواست کرده تا مانع از آن بشود که دولت بعدی آمریکا مثل دولت آقای ترامپ از توافق خارج شود و موضوع دیگر خواست کشورهای غربی و اروپایی در مورد ادامه دار بودن مذاکرات بر سر نفوذ منطقه ای ایران و توان موشکی کشورمان است که البته همگی این موضوعات مسائل پیچیده ای هستند و حصول توافق در مورد آنها به احتمال زیاد زمانبر خواهد بود.
تحریم های مربوط به دفتر مقام معظم رهبری
با توجه به اینکه نهاد هایی مانند ستاد اجرایی حضرت امام و یا بنیاد مستضعفان و جانبازان در واقع بنگاه های بزرگ اقتصادی نیز به شمار می آیند ادامه تحریم این نهاد ها به این معناست که حتی پس از لغو تحریم ها بخش عمده ای از تحریم نهادها و اشخاصی که به طور اختصاصی با حاکمیت در ارتباط هستند همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند که البته این امر بسیار مسئله ساز خواهد بود
در مورد آنچه که ایران از آن بعنوان ارائه تضمین در مورد عدم خروج دولت بعدی آمریکا از توافق یاد میکند باید گفت که ارائه چنین تضمینی از سوی دولت آقای بایدن اصولا امکان پذیر نیست ، زیرا هر گونه توافق الزام آور برای تمامی دولت های آمریکا می بایست به صورت معاهده باشد و نیاز به تصویب آن در کنگره بوسیله نمایندگان مجلس نمایندگان و سنا را دارد که با توجه به مخالفت هایی که از هر دوحزب جمهوری خواه و دموکرات با ایران وجود دارد تصویب چنین طرحی ناممکن است و همانطور که سناتور برجسته جمهوری خواه تد کروز اشاره کرد دولت بعدی جمهوری خواه این توافق را در اولین روز کاری خود پاره خواهد کرد .
ادامه دار بودن مذاکرات برسر مسئله انرژی هسته ای
در مورد ادامه دار بودن مذاکرات برسر مسئله هسته ای و موضوع نفوذ منطقه ای ایران این مسئله برای دولت کشورمان به وضوح مشخص است که هدف نهایی از این مذاکرات پایان بخشیدن به نفوذ منطقه ای ایران و همینطور خلع سلاح موشکی ایران است آنهم در شرایطی که هرگونه توافق احتمالی در معرض پاره شدن از طرف رئیس جمهور آینده آمریکا قرار دارد .
نفوذ منطقه ای و توان موشکی ایران در شرایطی که بخاطر وجود سالها تحریم تسلیحاتی عملا ایران فاقد یک ارتش مدرن به مانند ترکیه یا عربستان است به معنای خلع سلاح ایران خواهد بود و ایران را به لحاظ امنیتی حتی در مقابل کشورهای منطقه بسیار آسیب پذیر خواهد کرد و تمام آن چه که ایران از این خلع سلاح بدست خواهد آورد فروش روزانه یک الی دو میلیون بشکه نفت خواهد بود که هر چند در حال حاضر برای ایران حیاتی است اما به احتمال زیاد دولتمردان به خوبی از آن آگاه هستند که بنا بر توافق نامه پاریس کشورها تا ۵۰ سال آینده عملا می بایست به استفاده از سوخت های فسیلی پایان دهند و استفاده از این سوخت ها را تا ۲۰ سال آینده به میزان قابل توجهی کاهش دهند امری که موجب شده ولیعهد عربستان نیز به فکر پیروی از الگوی دبی برای ادامه توسعه عربستان بیفتد .
تمام این مسائل و آنچه گفته شد باعث گردیده حصول به توافق دست کم در روزها و هفته آتی امری دور از ذهن به نظر آید
اما شاید بتوان گفت که در هر روی یک توافق نیم بند و کوتاه مدت در دولت فعلی آقای بایدن حاصل خواهد شد
در مورد نتایج واقعی اقتصادی چنین توافقی مشکل می توان اظهار نظر کرد.
حجم افسار گسیخته رشد نقدینگی در سالهای گذشته سیاست های انبساطی دولت که گویا قرار است ادامه داشته باشد و ظاهرا چاره ای هم بجز ادامه این سیاست ها وجود ندارد در کنار عوارض اقتصادی ناشی از بیماری کرونا که حالا با موج همه گیری نوع هندی امیدها را برای کنترل آن در کوتاه و میان مدت کمرنگ کرده است همگی باعث شده که قضاوت در مورد نتایج واقعی چنین توافقی در اقتصاد دشوار باشد.
اما از بعد خبری و روانی چنین توافقی دست کم در کوتاه مدت بر روی بازار ارز تاثیر گذار خواهد بود و موجب کاهش نرخ ها در بازار خواهد شد اما تا آن زمان و تا وقتی که روند اخبار در خصوص مذاکرات برجامی ناخوشایند باشد انتظار افزایش نرخ ارز انتظار واقع بینانه تری خواهد بود.